画像1

ルカイヤ様の追悼歌 حکایت عشق

کریمی، میرداماد
00:00 | 00:00
ヒジュラ暦61年サファル月5日は、イマーム・フサイン様の御息女ルカイヤ様の殉教日です。

彼女は僅か3歳程であったにも拘らず敵兵たちに暴行を受け、時の為政者カリフ・ヤズィード・ブン・ムアーウィヤの指令で最愛の父の生首を目撃することになります。

しかし、ルカイヤ様は大変雄弁に真実と虚偽を命の限り叫び、お父様であるイマーム・フサイン様の許へと旅立たれたのでした・・・

詳しくは以下をご参照ください
マガジン:イスラームと宗教行事
記事:ムハッラム3夜目 ルカイヤ様の追悼

خونابه های لبتو می شورم با اشکام بابا
خاکسترهای سرتو می گیرم با دستام بابا

خدا نگه داره عمه رو اگه نبود می مردم می مردم
سپر برای تنم می شد وقتی کتک می خوردم می خوردم

باشه بذار چشام تو غربت بباره
باشه بذار بگن که بابا نداره

کجایی بابا شده نماز من شکسته
کجایی بابا شده قیام من نشسته
کجایی بابا بیا ببین تیممم به روی خاک صورتت با دست بسته

ای بابا حکایتی شده مویم
ای بابا شکستگی ابرویم
ای بابا ببین کبوده بازویم

باشه کوچه به کوچه روی نیزه ها رفتی
خونه ی ما نیومدی

باشه کنج تنور و طشت طلا رفتی
خونه ی ما نیومدی

کجایی بابا عزا گرفته دختر تو
می خونه روضه خودش برای خواهر تو

تو بازار شام دیدم که می فروشن
یه گوشوارم رو با انگشتر تو

ای بابا ببین دیگه زمین گیرم
ای بابا سه سالمه ولی پیرم
ای بابا شبیه زهرا می میرم

いただいたサポートで、日本人のイスラーム研究を応援します!